• وبلاگ : ...مولايم
  • يادداشت : نهج 27
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلاله 

    خداوندا در اين شب هاي قدر، منزلتي بما عطا كن تا توفيق استجابت دعا
    و آمرزش گناهان از ما دريغ نگردد.
    بي ترديد، دانستن، فهميدن، ايمان آوردن، چشم جان گشودن
    و دل به اين شبها سپردن، خود از همان توفيقات است.
    اميد که در چنين شبي بزرگ از اين فيض و نعمات بي بهره نمانيم.
    التماس دعا

    سلام عليكم.

    فرموديد : ربوبيت به معناي رسيدن و اتصاف به صفات ربوبي است، نه ساقط شدن از مقام بندگي.

    منظورتون از صفات ربوبي كدوم صفاته، برام مثال بزنيد لطفا.

    پاسخ

    عليکم السلام. اولا عرض کنم خدمتتون که ادعاي صفات ريوبي، به طور ذاتي، براي مخلوق کفر هست.مي گوييم خالق و مخلوق هر دو واحد هستند.اما واحديت خالق غير از واحديت مخلوق است. همين طور الفاظ هادي، سميع، بصير، لطيف،خبير، حکيم، ظاهر و ...به خالق و مخلوق، هر دو اطلاق مي شود.«فجعلناهُ سميعاً بصيرا - سوره ي مبارکه دهر- يعني ما انسان را شنونده و بينا قرار داديم» مثلا در مورد صفت هادي: خداوند به ذات قدوس خود هدايت مي کند، و مخلوق به برکت نعمت هاي الهي که نزد اوست. در مورد صفتهاي سميع و بصير: خداوند به ذات قدوس خود، و بدون هيچ وسيله اي شنونده و بيناست، ولي انسان به احسان پروردگار و به وسيله ي چشم و گوش. از اسماء پروردگار رحمان و رحيم و راحم است. و اين منافات نداره با وجود اين صفات در مخلوق. وجود صفت رحم در مخلوق از آثار لطف و احسان خداست و در خالق چنين نيست. پروردگار عالم و عليم و علام و قادر و قدير است، مخلوق هم اين صفات را مي تونه داشته باشه ، ولي ذيل بخشش و احسان خدا. خدا عزيز و معز است، و اين منافات نداره با عزت مخلوق؛ که عزت مخلوق از ناحيه خداست و عزت خالق ذاتي. همه ي صفات همين طور هستند.پروردگار خالق و خلاق و صانع و رازق و رزاق و غني و مغني و معطي و حي و محيي و جامع و عادل و حليم و مالك و ناصر و مؤمن و مدبر و صادق و حافظ و حفيظ و شهيد و شاهد و واهب و وهاب است و اين منافات نداره با اينکه مخلوق نيز اين صفات را داشته باشد.اين کمالات براي خالق ذاتي است و براي مخلوق عرضي. پس اگه کسي بياد بگه خدا خالقه، و حضرت عيسي (ع) هم خالق، درست گفته!خداوند به ذات قدوس خود بدون احتياج به اذن ديگري و بدون ماده خلق مي كنه و خلق كردن او نيز – همچون ذات مقدسش – كيفيت نداره و عيسي (ع) به اذن پروردگار از ماده ي طين ( گل ) پرنده خلق ميكنه !و خداوند به ذات مقدس خود سلطان و فرمانده و ولي مخلوقات خود مي باشد و اما سلطنت و ولايت پيغمبر و امام - كه بندگاني مخلوق و محدودند- بر مخلوقات به جعل و احسان و اعطاي پروردگار است به آن اندازه كه خدا خواسته است و به آنها مرحمت کرده.« الحمدلله . و مابكم من نعمه فمن الله . ولا حول و لا قوه الا بالله لا مع الله و لا من دون الله بل بالله العلي العظيم. »اميدوارم مثالها کافي بوده باشند.در ضمن حضرت علامه حسن زاده آملي (روحي فدا) مي فرمايند :« و متصف به صفات ربوبي و محاسن اخلاق و محامد آداب است . و گرنه همان حيوان ناطق يعني جانور گوياست »

    سلام.

    ممنونم از نظر لطفتون. در باره نوشته هايي كه قابل خوندن نبودن توي عكس، بگم كه همشون احاديث معصومين هستن و بدليل كمبود امكانات كيفيت عكس كم بود.

    در مورد بحث قبلي :

    ربانيين در آيه مذكور يعني مردمي الهي باشيد و اين معني با چيزي كه شما گفتيد در نوشتتون خيلي فرق داره.

    كلا با اين بخش نوشته شما مشكل دارم

    حالا همين عبدي که در برابر مولا وجودي براي خودش قائل نيست، و همه چيزش براي مولاش هست، با عبوديت به جايي مي رسه که مالک خود و قواي خودش مي شه؛ صاحب کمالات انساني و جمال و جلال مي شه؛ زيبايي ، خوبي و نيکويي در او جلوه گر مي شه. از طريق عبوديت به ربوبيت مي رسه

    بنده هرگز مالک خود و قواي خودش نميشه، تا ابد هم همينطوره، اگر بر فرض محال چنين چيزي ممکن بود ديگه بنده به خالق و مالکش احتياجي نداشت.2. کمالات انساني کجا و جمال و جلال کجا ؟ 3.معني عبوديت و ربوبيت کاملا واضح و روشنه، الهي بودن با اله بودن هم زمين تا آسمون تفاوت داره.

    قصد من توهين و يا ايراد گرفتن از شما نيست، فقط قصد يادآوري دارم.

    پاسخ

    عليکم السلام. فکر نمي کنم اين جمله ي امام صادق (ع) چندان نياز به تفسير داشته باشه! « بندگي خدا گوهر گرانبهايي است که باطن آن آزادي و ربوبيت است» از اين واضح تر مي خوايد که بفرمايند؟ ( خواهشا اين جمله رو چند بار عميقا مطالعه بفرماييد ) باز هم اين رو ذکر مي کنم: که ربوبيت به معناي رسيدن به صفات ربوبي است، نه ساقط شدن از مقام بندگي. ربوبيت به معناي اتصاف و اتصال به کمالاتي است که لايق اون هستيم. و اين کمالات فقط و فقط صفات رب هست.حرف آخر و خلاصه اينکه: از طريق بندگي کردن، بايد صفات رب در ما ايجاد بشه؛ يعني دقيقا همون حديث بالايي.« کنهها الرّبوبية » باز تاکيد مي کنم: ربوبيت به معناي رسيدن و اتصاف به صفات ربوبي است، نه ساقط شدن از مقام بندگي.فرموده بوديد که:« اگر بر فرض محال چنين چيزي ممکن بود ديگه بنده به خالق و مالکش احتياجي نداشت. » اولا: وقتي از طريق" عبوديت " به ربوبيت مي رسه، همين نشون دهنده ي نياز مطلق هست!! ثانيا: محال نبودنش رو اين جمله ي مولا هم اثبات مي کنه:« مردم سه دسته اند: عالمي رباّني، آموزنده اي در راه رستگاري، و فرومايگاني چون خس و خاشاک » اگر رباني شدن به معني اتصاف به صفات ربوبي محال بود، مولا چنين نمي فرمودند!2. من کي گفتم کمالات انساني و جمال و جلال، يکجا!؟ (بماند که بي ارتباط به همديگه نيستند، و اين خودش کلي جاي بحث داره!) 3. جواب اين مورد رو در وبلاگ عرض مي کنم خدمتتون. در ضمن فرمايشات شما رو ابداً توهين به خودم تلقي نمي کنم. بر عکس! کاملا مشعوفم که تا اين اندازه توجه کرديد...
    دعايم كنيد
    + خادم سقاخانه 
    آقا سيد مهدي!
    همين امشب به كنيزي ات بپذير ما را
    محتاجم به دعا...

    تقديري سراسر خير، برکت، خرسندي، سلامت، خوشبختي و سعادت دنيا و

    آخرت،

    توشه شب قدرتان باد.

    آنگاه که بر سجاده دلت سجده کردي...آنگاه که دستان نيازمندت را بر آستان بي نيازي دراز کردي ...آنگاه که اشک عبوديتت را روانه درگاه حضرت دوست کردي...ملتمسين دعارا فراموش نساز.

    علي را قلب پر غم مي شناسد.

    نه نامحرم ، که محرم مي شناسد

    زمين ظرفيت عرفان ندارد

    علي را عرش اعظم مي شناسد

    فرا رسيدن ليالي قدر و ايام شهادت اول مظلوم عالم ، قرآن ناطق ، عدالت مجسم ، اميرالمومنين علي (ع) تسليت باد.

    تو اين شبها من رو از دعاي خير خودتون محروم نکنيد

    يا حق...

    يا رب نظري بر من سرگردان کن

    لطفي به من دلشده ي حيران کن

    با من مکن آنچه من سزاي آنم

    آنچه از کرم و لطف تو زيبد آن کن

    ...
    .......

    اين ايام و ليالي ما رو از دعاي خيرتون فراموش نکنين

    ياعلي

    سلام.

    طاعات و عباداتتون قبول.

    اميدوارم كه عاقبت به خير و حاجت روا بشيد.و از مطيعان درگاه الهي.

    اللهم عجل لوليك الفرج

    + دوستدارu 

    به نام دوست

    ربوبيت

    عبوديت

    شفاعت

    ...

    همه در سايه ي ولايته

    تو اين ماه شيطان به بند كشيده شده

    به خدا پناه ميبرم از شر نفسم

    به مدد سفره دار خدا

    كريم اهل بيت

    انشالله

    يا علي مدد

    سلام.

    گفتيد كه : از طريق عبوديت به ربوبيت مي رسه

    جائي که خداي سبحان رب هست, بندگي زيباترين کاره و اين داستان تا ابد ادامه داره

    يکي قطره باران ز ابري چکيد ... خجل شد چو پهناي دريا بديد
    که جايي که درياست من کيستم؟ ... گر او هست،حقا که من نيستم
    چو خود را به چشم حقارت بديد ... صدف در کنارش به جان پروريد
    سپهرش به جايي رسانيد کار ... که شد نامور لؤلؤ شاهوار
    بلندي از آن يافت،کاو پست شد ... در نيستي کوفت تا هست شد
    تواضع کند هوشمند گزين ... نهد شاخ ِپرميوه سر بر زمين

    پاسخ

    عليكم السلام. در جملات قبلي جمله پررنگ شده، معني عبوديت گفته شده. به معني رسيدن به صفات ربوبي، نه ساقط شدن از مقام بندگي. به اين آيه ي قرآن توجه كنيد: « مَا كَانَ لِبَشَر ٍ أن يُؤتِيَهُ اللهُ الكِتابَ و الحُكمَ وَ النُبُوّة ثمَ يَقولَ للنّاسِ كونوا عِباداً لي مِن دونِ الله ولكن كونوا رَبّانيّينَ بِما كُنتُم تُعَلّمونَ الكتابَ و بما كُنتُم تَدرسونَ » يعني: هيچ بشري را نسزد كه خداوند به او كتاب و حكمت و پيامبري دهد، آنگاه وي مردمان را گويد: به جاي آنكه بندگان خدا باشيد، بندگان من باشيد. بلكه ( بايد بگويد:) شما كه كتاب آسماني را آموزش داده و آموزش يافته ايد، ربّاني باشيد.**مي بينيد؟ در آيه هم ضمن بندگي خدا رباني بودن ذكر شده. درسته؟

    سلام طاعاتتون قبول و خسته نباشيد از اين پست زيبا

    در مورد كنيز توضيح داديد و اون حديث خيلي برام جالب بود من اينو نمي دونستم حديث كه بماند چه حرفي داشت وازه كنز هم خيلي جالب بود نمي دونستم اين معني رو ميده