سلام
اين قسمت مال شماست
از 165 نسا تا 176 نسا(تا آخر) به علاوه سوره مائده تا آيه 30
لطفا اگر دريافت كردين يه خبري بدين
موفق باشيد.
هوالحق
سلام ضحي جان!اون موقع ها... موقع خداحافظي ميگفتي: يا رقيه...
عزاداري هات قبول... و التماس دعا
وبلاگتون سرشار از يه حس خوبه
من و چند تا از بچه ها تصميم گرفتيم که با همديگه هر کدوممون يه مقداري از قرآن رو بخونيم تا يه دور کامل بشه و بعد تقديم کنيم به امام زمان (عج) از شما هم مي خوايم به ما بپيوندين
ديشب قول گندم و سيبم دادند
امشب هيچ و پوچ نصيبم دادند
بيهوده نشستم که بهاري بوزد
اي باران! بادها فريبم دادند
ورق گل كجا و سيلي كين؟
شاخه ياس كي بريده به داس ؟
دست بر جاي سيلي و ميگفت :
كه كجا هستي اي عمو عباس(ع)
بود دلگرم با خيال پدر
بي خبر بود از سنان و سُنين
راه ميرفت و دست بر ديوار
روي ديوار مينوشت«حسين»
پا پر از زخم و دست بي جان بود
جسم شب گون و چهره چون مهتاب
مي نشست و به روي صحفحه ي خاك
مشق ميكرد « طفل ؛ بابا؛ آب »
عشق بيماريست.يک بيماري فوق جنون.
هر که گويد يا حسين بر او سرايت مي کن.
سلام.ايام غم تسليت.شعر دلسوزي بود.ظاهرا شاعرش را هم كه نميشناخين.هر كه بود خداوند توفيقاتشو بيشتر كنه!هلال محرم
اي دختر خورشيد لب تشنه
اي کوچک لبريز از اندوه
يک شب پس ازآن انتظار سخت
ديدي که بابا آخرش آمد
چون هديه اي زيبا درون ظرف
آن شب براي تو سرش آمد
برخيز طوفان کن بگو مردم
آن لحظه موعود مي آيد
آن تک سوارآشنا با صبح
تا شب شود نابود مي آيد
فرياد خواهد زد که هان مردم
راه خدا پايان نمي گيرد
هرگز پيام سرخ عاشورا
در کربلا پايان نمي گيرد