اي کاش مي شد حکايت هاي غربت واسارت را از زبان دل تو مي شنيديم وذره اي درک مي کرديم!
حکايت هايي با واژگان تکراري . آتش ودود،کوچه وبازار،سيلي وتازيانه،رخسار کبود،طشت ، تير باران، وداع،ظلم،صبرو تحمل و...
آري!واژگاني که قبل از ورود به کربلا ذهن تو را زخم کرده بود...
سلام
اعظم الله اجورنا واجوركم...
حسيني باشيد وزينبي...
شعر پاييني هم زيبا بود.سلام علي قلب زينب الصبور