اللهم العن الجبت والطاغوت
به اميد ظهور مرهم دل آن بانوي بزرگوار!
گل ناشكفته
هرچند پر شکسته شدي و نمي پرياما براي من ؛ تو هميشه کبوتريشکر خدا که پاشدي و راه ميرويانگار فاطمه ! کمي امروز بهتريهرچند خنده ميکني از ديدنم ؛ ولي !با شکل راه رفتن خود گريه آوريتو ياس بودي و دوسه روزي ست فاطمه !لاله فروش مزرعه ي سرخ بستريداري دعا به خانه همسايه ميبريتو از تمام عاطفه مهربان تريبا نو ! تو را قسم به دلم ؛ احتياط کنوقتي که دست به جانب دستاس ميبريدارد بساط زندگي ام جمع ميشود امشب اگر نشد ؛ شب فردا که مي پري .....
اشهد ان عليا ولي الله
-----------------------
وبراي پي نوشت :
دنبال آن حقيقت گمنام چشم ما
يا در بقيع مانده و يا بين كوچه هاست
بسم الله جل اسمه...
کدامين شب از آن شب تيره تر بود
که زهرا حايل ديوار و در بود؟
نمي داني ز نامحرم کتک خوردن چه سخت است
نمي داني ز درد رو نـخـوابيـدن چه سخت است
چه کس زير لگد ديده که گلبرگ شقايق تاب آرد
شکست استخوان سينه بشنودن چه سخت است
اگـــر ميخي رود در سينه نــرگــس چه باک است
ز سينه پيش طفلان خون تراويدن چه سخت است
اگر خيـبـــر شکــن از جـا کند خيـبـــر عجب نيست
به شب وقت کفن آهسته ناليدن چه سخت است