تو بودي و نگه ات عطر مشك ناب گرفت
به دست دختركي چهره ي تو قاب گرفت
چقدر گرم عطوفت به خيمه آمده بود
دلاوري كه ز چشم خصم خواب گرفت
هميشه دخت علي تا سوار ناقه شود
شكوه زانوي تو حالت ركاب گرفت
..
من
هيچي
نمي گويم
سمت آب
و
علقمه
هم نمي روم
فقط تكرار مي كنم
رحم الله عمي العباس !