• وبلاگ : ...مولايم
  • يادداشت : حكمت 12
  • نظرات : 4 خصوصي ، 17 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    پدربزرگ من وقتي بيست سال پيش مرد حدود نود سالش بود. مرد باخدايي بود. با اين كه حدود سي سالي ميشد كه از تهران رفته بود مشهد مشرف شده بود هنوز توي بازار فرش فروشهاي تهران خيلي اعتبار داشت. وقتي آقاي خميني برگشته بود ميخواست ببينتش . جواب داده بود: من هر كاري كردم در راه خدا كردم/. گاهي فكر ميكنم اگه رفته بود ديدن ما الان نونمون توي روغن بود.

    الان مطلبت را كه خوندم يكهو ياد اون مرحوم افتادم.

    پاسخ

    ميگم هم پدرم و هم مادرم به ديدار حضرت امام (ره) رفته بودند، ولي نون ما اصلا هم توي روغن نيست!(گرچه پدر و مادر بنده از اول نه تو بازار بودن! و نه قرار بودن برن!)نمي دونم چقدر به حرفهايي که زديد ايمان داريد؟ حتما نمي خوايد بگيد که خونه ي جماران امام، اشرافي بوده؟!! و حتما ديديد عکس منزل حضرت امام (ره) رو در روستاي جماران؟! (اگه نديديد کافيه يک سرچ کوچولو بکنيد!همين!!!)و حالا اينکه اصلا اين حرفها چه ربطي به متن داشت نمي دونم!پدر بزرگتون اگه سالم بودن و سالم زندگي کرده بودن، که خوش به سعادتشون. حضرت امام (ره) هم که نه نياز به حرفهاي شما دارند، و نه به دفاعيات من!!! من و شما به فکر خودمون باشيم که پس فردا بايد جواب همه ي اين حرفها رو بديم... و اينکه يه چيزي نگيم که قيامت توي جوابش بمونيم! ميگم، همين جوري يه چيزي نگيم که يه چيزي گفته باشيم!!!هان؟!( و اين گوشه اي از جواب تمام حرفهاي خصوصي و عمومي شما بود! ) مؤيد باشيد...