اگرچه زمانه مرا به تأخير انداخت، و مُقدَّرات الهى مرا از يارىِ تو بازداشت،
و نبودم تا با آنانكه با تو جنگيدند بجنگم، و با كساني كه با تو اظهار دشمنى كردند
خصومت نمايم،(درعوض)صبح و شام برتو مويِه ميكنم، و به جاى اشك براى توخون
گريه ميكنم، از روى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصيبت هائى كه بر تو وارد شد،
تا جائى كه از فرط اندوهِ مصيبت، و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم...
"فرازهايي از زيارت ناحيه مقدسه"