سلام

انشاءالله... شما دعا كنيد كه اتفاق خاصي نيفته

يا علي

ريشه‌هاي در دل2

المومن كيس...

اول از همه خودشون عاملند بعد از شيعه هاشون انتظار دارن.

خدا كنه بتونيم.

سلام

كم پيدائيم!

اين برادرمون «پلخمون» عجب تيزبيني اي بخرج دادن تو كامنتشون.

سلام خدمت خواهر گراميم

حرفي نيست كه من بزنم وقتي اينچنين كامل نوشتيد...

بايد حواسمان جمع باشد كه امروز نيز آن منبرها هستند و آن واعظان... شنونده بايد هشيار باشد و فرق خطيب را از خطيب بشناسد.

مشكل دين گريزي ما اين است كه همه را به ظاهر مينگريم... صرفا

به روزم

يا علي

ريشه‌هاي در دل2

سلام

وقتي خطبه هايي كه خانوم زينب كبري و امام سجاد انجام دادن رو مي‏خونيم يه احساس قشنگي همراه باغرور مي ياد سراغمون.

حق هميشه دل نشينه اگر چه تلخه

شادباشيد از ظهور مولا

يا علي

سلام.خدا خيرتون بده كار قشنگي كردين.

باغزلي به روزم...

سلام

خدا کند اين قلم ها و کيبوردها هم در دستان ما قلم باشد، نه تکه چوب و رشته سيم و ...

يا حق

سلام

من دليل اصرار و تاكيد رو نميدونم !

اما فكر كنم دليل و توضيح قبلي ؛ مشهود و مفهوم بود

اجازه گرفتن ؛ دليل بر بيعت و تاييد نيست

اجازه گرفتن ؛ دليل بر خفت و خواري نيست.

اما جمله اي از حضرت ارباب ؛ سيدالشهدا(ع) در ظهر روز عاشورا

اي مردم ( خطاب بلند و رسا به كل لشكر )

گفتار مرا بشنويد و عذر مرا بپذيريد ! ( اُعذِر إليكم )

كه اگر از در انصاف براييد و بپذيريد ؛ نيكبخت باشيد

...

امام (ع)داره به لشكر ابن سعد و شمر و .... ميگه

عذر من رو بپذيريد !!

يعني اول در اين هلهله و سر وصدا كه براي نرسيدن صداي من راه انداخته ايد ساكت باشيد و به من اجازه سخت (حق) بدهيد

به نظر شما كه عزت رو بيان ميكنيد

عذر مرا بپذيريد ! عزت هست !!

بعضي وقتها اينجوري قضاوت كردن و دفاع كردن

بدترين نوع دفاع هست !!!

درست هست كه امام اصل عزت هست

اما فقط اين نيست كه ما بيام و بخوايم ديدگاه خودمون روتاثير بديم و معيار و مكيال عزت رو خودمون شرح بديم

...

در جايي امام حسين(ع) ميفرمايد عذر من رو بپذيريد ( يعني من سخن حق ميگم و سعادت شما در پذيرفتن هست )

در جايي ديگر امام سجاد(ع) ميفرمايد كه يزيد به من اجازه بده من نيز حرف حقم رو بگم

جايي ديگر هم امام رضا(ع) به مامون ميگه : من هم حرف دارم ! آيا ميتوانم بگم ؟

اين نوع بيان در مقام امامت هست و هزار و يك دليل حق و حقيقت دارد

يا علي

سلام

از توضيحتون ممنونم به نظرم در انتخاب عبارات براي ترجمه متن بايد دقيق بود امام حسين عليه السلام مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح داد و دست بيعت يزيد را رد كرد چگونه ممكن است فرزند بزرگوار ايشان به فاصله كمي از آن حماسه بزرگ از موضع ضعف در برابر حاكم جور براي سخن گفتن رخصت بخواهد شايد بتوان گفت امام

حق سخن را از يزيد مطالبه كرده اند و يزيد در شرايطي كه افكار عمومي نظاره گرش بودند نمي توانست مانع از حق سخن گفتن امام شود.

سلام

در باب رخصت خواستن

1- كلام رخصت طلبيدن ترجمه اي است شايد ضعيف و ناقص !

اما معني همان اجازه از بند رهاشدن است!!

زيرا كاروان اسرا همه در زنجير بودند

حضرت سجاد نيز در « سلسله »

براي اين بود كه حضرت به يزيد ميگويد :

به اين نگهبانان رخصت بده تا مرا ازاد كنند

انگاه بر روي اين تخته پاره ها بروم و ...

2- مجلس يزيد ؛ مجلس قهريه بوده است !

امام در مقام اسير خارجي به مجلس وارد شده است!

بايد اجازه گرفت و شرط عقل و سياست است كه اينگونه رفتار شود

..

نگران تحاريف نباشيد

به نام خداي مهربان

سلام و رحمت الله

عزاداري ها تون مقبول درگاه حق انشالله هميشه حسيني و زينبي باشيم

موفق باشيد ياعلي

ببخشيد پاسخ دير شد

سلام

بعيد مي دانم امام از يزيد رخصت يا اجازه خواسته باشد اين هم بايد تحريف باشد اجازه خواستن از ستمگر براي گفتن كلمه حق؟! بعيد مي دانم

ما مسلمان ها امتحان خود را با پيغمبر(ص) و يازده امام(ع) در زمان حضورشان پس داده ايم! اگر اين يکي هم ظاهر مي شد، لابد به قربانش مي رفتيم!!

کساني که در زمان ائمه(ع) به بني اميه و بني عباس گرايش داشتند، مگر ديوانه بودند!؟ آنها از ميان دو راه دين و دنيا، دنيا و ضد آخرت را انتخاب مي کردند! و هنوز هم مناصب آنها بر ما عرضه نشده تا امتحان خود را پس بدهيم!"

(بهارانه- امام غائب(ع) در کلام حضرت آيت الله العظمي بهجت)

سلام

عطر ياد ائمه هميشه از اينجا به مشام ميرسد ... و همين تذكرات مي ارزد كه آدم كمي وقت براي دنياي مجاز بگذارد ... شايد از مجاز به حقيقت برسيم ... دستهاي نوراني ساجد اهل بيت همراه شما باد كه دل را مي بريد تا خيام حسين (ع) و همراهمان مي كنيد با كاروان امام سجاد (ع) و زينب (س) ... اجرتان با خود پاكان همه هستي