صحبت از موسي و طور و ذوق عمراني بس است !!
من پدر ميخواستم ؛ توضيح عرفاني بس است
قرعه آن قبله ي سيار بر ما اوفتاد
اي خرابه؛ غبطه برديوار نصراني بس است
بوسه اي بر من بدهكاري ز وقت رفتنت
پس ادا كن قرض خود ؛ اين صبر طولاني بس است
شرح مويي كه ندارم بيش از اين از من مخواه
از پريشان حالي ام هر قدر ميداني بس است
محمدسهرابي