• وبلاگ : ...مولايم
  • يادداشت : سيره 2
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلاله 

    قلبي شکسته بود، وضويي جبيره شد
    سروي نشسته بود، عشايي وتيره شد

    اشکي کنار پنجره غلتيد، گر گرفت
    آهي به روي آينه افتاد، تيره شد
    پهلويي از شقاوت نامحرمي شکست
    اشکي براي محرم دردي ذخيره شد
    بانويي از تمام دلش چشم بست و رفت
    مردي تمام وسعت غم را پذيره شد
    اف گفت بر سکوت بني آدم آسمان
    نسلي نگاه کرد، گناهي کبيره شد