سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 2 بازدید
کل بازدید ها: 194864

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


پنج شنبه 87 آبان 9 || 12:0 صبح

نهج 30

المُتعبّدُ بِغَیرِ عِلم ٍ کَحمارِ الطّاحونَةِ، یَدورُ وَ لا یَبرَحُ مِن مَکانِهِ.
عبادت کننده ی بی علم و دانش مثل خر آسیاست که می گردد و از جای خود بیرون نمی رود.

مباد که به توهم دیانتت همه را منحرف بدانی؟!

پس از آنچه خدا به شیطان کرد پند گیرید، که کردار ِ دراز مدت ِ او را باطل گرداند و کوشش فراوان او  بی ثمر ماند. او شش هزار سال با پرستش خدا زیست، از سالیان دنیا یا آخرت – دانسته نیست – اما با ساعتی که تکبر کرد خدایش از بهشت بیرون آورد.

و قانون خدا درباره ی همه یکسان است!

و پس از ابلیس چه کسی ایمن بود که خدا را چنان نافرمانی نکند؟!

پ.ن1. این همه گفتیم لیکن در بسیج
         بی عنایات خدا هیچیم، هیچ!
پ.ن2. بابت طولانی شد بحث عبودیت عذر می خوام. از این خلاصه تر دیگه امکان نداشت!
پ.ن3. بر آر از آستین معرفت دست دعا اینجا
          به آئین دگر بر آستان کبریا، اینجا
          به چشم دل نظر کن بر حریم دختر موسى
          که جان را مى دهد آیینه لطفش جلا، اینجا
          مجو از خیل بی دردان دواى درد بى درمان
          اگردرمان دردخویش مى خواهى، بیا اینجا
          صداى قدسیان بشنو که مى آید به گوش جان
          که دردت را دوا اینجا، که رنجت را شفا اینجا
پ.ن4. عید مبارک!
پ.ن5. دختران! روزتان مبارک!




موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


دوشنبه 87 مهر 29 || 5:54 عصر

نهج 29

سَلامٌ قَولاً مِن رَبّ ٍ رَحیم.
در این پست هم عبودیت را ادامه خواهیم داد، و این بار بیشتر به ویژگی های عبادت حقیقی و اثرات آن از دیدگاه مولا می پردازیم.
همه ی ما بارها و بارها این جملات رو شنیدیم (و حتی همین جا هم خوندیم) که:

مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند، و این پرستش بازرگانان است،
و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند، و این عبادت بردگان است،
و گروهی وی را برای سپاس پرستیدند، و این پرستش آزادگان است.

پس عبادت پروردگار از سر شکرگزاری بالاترین مرتبه ی عبادته. اینکه انسان همیشه وجود خودش رو به عنوان بالاترین نعمت پروردگار به خاطر داشته باشه و شکر خدا رو به جا بیاره، و اینکه این هستی خودش رو به سبب لطف آفریدگار بدونه، و بندگی خودش رو هیچ وقت فراموش نکنه، و با در نظر گرفتن این، در شکرگزاری و پرستش جز خدا رو ملاحظه نکنه، حقیقت عبادت رو انجام داده:

الإخلاصُ مِلاکُ العِبادةِ.
اخلاص اصل بنای عبادت است.

عبادتی که از اون به عنوان بستر عبودیت و جلوه ی ربوبیت یاد کردیم چنین عبادتیه، که بنای آن بر اخلاصه و از روی معرفت صورت می گیره.

ثَمَرَةُ العِلمِ العِبادةُ.
میوه ی علم و معرفت عبادت است.

و معرفت حقیقی در واقع تفکر حقیقی است و مشاهده ی حق در تمام موجودات.

التفکّرُ فِی مَلَکوتِ السّماواتِ و الأرضِ عِبادةُ المُخلَصینَ.
تفکر در ملکوت آسمانها و زمین عبادت مخلَصین است.

تفکر در ملکوت آسمانها و زمین!

« سَنُریهِم آیَاتِنا فی الآفَاق وَ فی أنفُسِهِم حتّی یَتَبَیّنَ لَهُم أنّهُ الحَقُّ »
آیات و نشانه های خود را در آفاق و در وجود انسانها به آنان می نمایانیم
تا برایشان روشن و آشکار شود که او حق است.

**************
به خودم:
اگر بنای زندگی ات، بر بندگی باشد و فرمانبرداری، حتی شادی و تفریحت هم اینچنین خواهد بود! آنوقت می شود ادّعا کنی که وقت تلف نکردی و عمر تباه! مگر نه اینکه مولایت فرموده:

اِحفِظ عُمرَکَ مِنَ التّضییعِ لَهُ فی غَیرِ العِبادةِ و الطّاعاتِ.
عمر خود را از ضایع کردن آن در غیر عبادت و طاعت نگه دار.

آخر و اهَم اینکه، با اختیارت اراده کن! اجبار و اضطرار کاری از پیش نمی برد. نشنیده ای که فرموده:

لا إکراهَ فی الدّین

در بندگی ات هم تحمیلی نیست، بنده!

پ.ن1. اجازه هست باز هم از عبودیت بگوییم؟!
پ.ن2. صدها نفر از رقص جنون جا مانده
         سالار درین قافله تنها مانده
         دل ها شده پر درد، مگر علت چیست؟
         هفتاد و دو شب تا به محرم مانده...



موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


شنبه 87 مهر 20 || 8:43 صبح

نهج 28

سَلامٌ قَولاً مِن رَبّ ٍ رَحیم.
قبل از این، مقدمه ای گفتیم در مورد اینکه " عبودیت راهی است برای رسیدن به ربوبیت" و همچنین بیان اهمیت عبودیت. در این رابطه بحث هایی با ایشون پیش آمد که فکر می کنم خوندنش برای دوستان دیگه هم خالی از فایده نباشه. این بحث ها رو می تونید در اینجا و اینجا مطالعه بفرمایید.(بابت پراکندگی بحث عذر می خوام!)
و اما بعد...

عبودیت حقیقی، عبودیتی است که انسان رو ظاهرا و باطنا در مقام بندگی حق، پیش می بره، و بستری برای کسب کمالات انسانیه، که در اینجا به چند نمونه از اثرات عبودیت در کلام مولا، اشاره می کنیم.
مولایم علی (ع) بارها ضمن سخنانشون فرمودند:

وَ أشهَدُ أنّ مُحَمّداً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ.
و گواهی می دهم که محمد (ص) بنده ی او و پیامبر اوست.

و عبودیت را مقدم بر رسالت گفته اند، که این نشون می ده که عبودیت بستری برای رسالت پیامبر اعظم (ص) بوده.
انسان به همون اندازه که متصف به کمال بندگی می شه، از پیروی غیر حق دور می شه؛ و از این رو است که حضرت فرموده اند:

غَایَةُ العِبادَةِ الطّاعَة.
غایت عبادت، فرمانبرداری حق تعالی است.

نماز هم به عنوان قالبی خاص از عبادت، مانع خود بینی و باعث حق بینی می شه:

فَرَضَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً مِنَ الشّرکِ، وَ الصّلاةَ تَنزیهاً عَنِ الکِبر.
خداوند ایمان را واجب کرد برای پاکی از شرک ورزیدن، و نماز را برای پرهیز از خودبزرگ دیدن.

و فرموده اند:

الصّلاة قُربَانُ کُلّ تَقی.
نماز سبب تقرب و نزدیکی هر پرهیزگاری است.

البته هر عملی که زمینه ی عبودیت رو فراهم کنه و باعث تقرب بشه، نوعی عبادته. حتی تدریس و تعلیم، کسب و کار، و ورزش و نشاط هم اگه این شرط رو داشته باشن و راه بندگی رو هموار کنن، عبادت هستن! و این رو مولایم چه لطیف بیان کرده اند که:

وَ مَن یَختَلِف سِرّهُ وَ عَلانیتُهُ، وَ فِعلُهُ و مَقالَتُهُ، فَقَد أدّی الأمانَة، و أخلَصَ العِبادة.
هر که نهان و آشکار، و کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جای آورده.

انسان به فطرتش متعهد پیمانیه، که این پیمان امانتیه بر دوش آدم. و این عهد همان است که باری تعالی فرمود:

« ألَم أعهَد إلَیکُم یَا بَنی آدمَ أن لَا تَعبُدُوا الشّیطانَ إنّهُ لَکُم عَدوّ ٌ مُبینٌ و أنِ اعبُدونی هَذا صِراطٌ مُستَقیمٌ »
ای فرزندان آدم! مگر با شما عهد نکرده ایم که شیطان را مپرستید، زیرا او دشمن آشکار شماست؟
و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست.

و هر کس حق این امانت را به جا آورد، به راستی که عبادت را خالص به جای آورده!

پ.ن. ادامه دارد... ( بابت طولانی شدن این پست هم عذر می خوام! )




موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


سه شنبه 87 مهر 9 || 2:34 عصر

حکمت 13

إنّما هُوَ عیدٌ لِمَن قَبلَ اللهُ صیامَهُ و شَکَرَ قیامَهُ، و کُلّ یَوم ٍ لا یُعصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ عیدٌ.
این عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است،
و هر روز که خدا را نافرمانی نکنند، آن روز عید است!

پ.ن1. در میخانه ببستند، خدایا مپسند
         که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند.
پ.ن2. آقا اجازه! ما دلمان تنگ می شود...اللهم إکشِف هذه الغُمّة عن هذه الأمة بحُضورِهِ.
پ.ن3. رمضان! هنوز نرفته دلتنگت شدیم. یرمض الذنوب من! منتظر می مانم که برگردی...
پ.ن4. کاش بدرقه اش کنیم!
پ.ن5. عموجان! ممنونم که رخصت دادید آخرین شب جمعه ی رمضانم را زیر لوای شما، سینه زنی کنم. و باز اشک بریزم و زمزمه کنم: " این بیرق علمداره، هنوز رو زمین نیافتاده! " ممنون که سایه پرچمی را بر سرم گستردید، که روزی، در بهشت، در اهتزاز بود و بر بارگاهی سایه گسترده بود، که امروز حسرت یک لحظه اش را دارم. عموجان! ممنونم...

به جز تو درد مرا هیچ کس دوا نکند...




موضوع نوشته:حکمت

سخن دوستان ()


<      1   2