سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 85 بازدید
کل بازدید ها: 194760

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


پنج شنبه 87 تیر 27 || 4:0 عصر

سوگواره 2

صلوات الله علیک یا بنت امیرالمؤمنین.

من همیشه به امام زمان (عج) عرض می کنم و می گویم که آقا! ما را ببخشید. خودِ شما اجازه دادید که اسمی از عمّه ی بزرگوارتان بیاوریم. ما کی هستیم که اسم او را ببریم؟! خانمی که امام زمانش (ع) فرمود: " تو علم لدنی داری. " علم لدنی یعنی چی؟! یعنی " کلاس خصوصی خدا ".
این خانم  " علم لدنی " داشته است. سنن خدا عوض نمی شود؛ حضرت زینب کبری (س) شفاعتش مثل همین هوا، مثل نور خورشید، به همه نزدیک است؛ منتهی گیرندگی کم شده است.
دختر أمیرالمؤمنین! این قدر عظمت! آخر آدم چی بگوید؟متحیر می شود. با ایشان شماتت کرده بودند. می گفتند دیدی چگونه خدا از تو برادرهایت را گرفت! دیدی چگونه پسرهایت کشته شدند! و از این حرف ها...، در جواب می گوید: " ما رأیتُ إلا جمیلا " جز زیبایی ندیدم.
افتخار می کنیم که این خانم در حالیکه به صورت اسیر است، بلند شد و بر سر آن پلید فریاد کشید.فرمود: " إنّی أستَصغِرُ قَدرَکَ " من قدر تو را کوچک می شمارم.
امّا امام زمان! از شما خجالت می کشم. عمّه تان چهل منزل آمده بود، خیلی خسته بود. جز زخم زبان از او پذیرایی نشد.
جانِ من قربانِ نازدانه های أبی عبدالله...


( ذکر توسل برگرفته از یکی از مجالس سخنرانی استاد فاطمی نیا )




موضوع نوشته:سوگواره

سخن دوستان ()