سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 181 بازدید
کل بازدید ها: 194117

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


دوشنبه 87 دی 23 || 1:15 عصر

غیرت ...

السّلامُ عَلَیکَ یَا ابا عَبدِالله وَ عَلَی الارواح ِ الّتی حَلّت بِفَنائکَ عَلَیکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً مَا بَقیتُ وَ بَقیََ الّیلُ و النّهار وَلا جَعَلَهُ اللهُ اخِرَ العَهدِ مِنّی لِزیارَتِکُم. السّلامُ عَلَی الحُسَین وَ عَلی عَلیِّ بنِ الحُسَین وَ عَلی اولادِ الحُسَین وَ عَلی اَصحابِ الحُسَین.
اللهمَ خُصَّ اَنتَ اوَّلَ ظالِمٍ بِاللّعنِ مِنّی وَابدأ بِه اوّلاً ثُمَّ الثّانیَ و الثّالِثَ و الرّابِعَ اللهم العَن عُبَیدَاللهِ بنِ زیاد وَابنَ مَرجانَه وَ عُمَرَ بنَ سَعدٍ وَ شِمراً وَ الَ اَبی سُفیانَ وَ الَ زیادٍ وَ الَ مَروانَ إلی یَومِ القیمَة.

سالهاست که پس از سلام بر تو، قاتلینت را لعن می کنیم؛ سالهاست که پس از سلام بر اولاد تو، غاصبین حق پدرت را صب می کنیم سالهاست که آموخته ایم پس از هر نماز، سلامی به مولای مظلوم کنیم، و لعن خدا را به دشمنانت مخصوص...
گفتید: روز عاشورا ذکر " اللهم العن قَتَلَة الحُسَین علیه السّلام " بگیرید، و گرفتیم.
گفتید: شیعیان من! " مَهماشَرِبتُم ماء عَذبٍ فَاذکُرونی "، و یادت کردیم.
گفتید: " أو سَمِعتُم بِغَریبٍ أو شَهیدٍ فَاندُبونی "، و ندبه کردیم.
مولا! در این سالها دیده ام دلی را که عمر را خلیفة الله بداند و دم از حبّ علی (ع) بزند، دیده ام دلی که زهرا (س) بگوید و عمر را نیز بخواند ( هرچند که مضحک باشد و سبک سرانه! )
اما ندیده ام، و نشنیده ام، و حتی نشنیده ام که کسی دیده باشد دلی که حبّ تو و یزید را یکجا جمع کند.
این حبّ توست که بغض نسبت به ظالم می آورد، تولای توست که تبرّای دشمنانت را منتقل می کند.
شیعه به واسطه ی خون توست که ظلم ستیز است.
ببین سران عرب را، حسین ندارند که چنین بی غیرت شده اند...
غیرت که ندارند هیچ !!!  نه آزاده اند و نه دین دارند !!




موضوع نوشته:حرف دل

سخن دوستان ()


یکشنبه 87 فروردین 11 || 7:51 عصر

والسلام...

لِکُلِّ امرِئٍ عاقِبَةٌ حُلوَةٌ أو مُــرَّة ٌ...

هر کسی را پایانی است؛ تلخ یا شیرین...

مانده ام خیره به راه؛ نه مرا پای گریز، نه مرا تاب نگاه... 

پ.ن1. رفتم که خار از پا کشم، محمل زچشمم دور شد
          یک لحظه من غافل شدم، یک عمر راهم دور شد...
پ.ن2. این وبلاگ واگذار می شود!!! (این هم یه جورشه) دوستانی که تمایل به ادامه ی این راه دارن، اطلاع بدن...
پ.ن3. حلال کنید...
پ.ن4. والسَّلامُ علَی مَن التَّبع الهُدی...




موضوع نوشته:حرف دل

سخن دوستان ()


چهارشنبه 86 فروردین 8 || 3:42 عصر

هوالاول...

نَستعینُهُ مِن أمرِنا...

او را بر آنچه بوده سپاس می گوییم،و برای آنچه هست،در کار خویش از او یاری می جوییم ؛ و از او می خواهیم تا دینمان را به سلامت دارد،آنچنانکه از او می خواهیم تا تن هامان درست ماند...

*****
"گفتم :من از آن روز که دل را از دست داده ام،خویشتن هم از دست رفته ام؛ آری من و دل با هم گم شدیم...
بی عشق جهان مباد که کانون زندگی از فروغ او گرم و روشن است و فشار طاقت فرسای حوادث با نوازش او مطبوع و آسان.عشقی که درد بی درمان است و در عین حال درمان همه درد! عشق،فقط عشق شمع محفل و انیس شبهای تار ماست.عشق مدار زندگانی و شیرازه کتاب امید و آرزوست؛جاوید باد عشق به هر که و هر چه علاقه گیرد..."

باری،همراه دل برای نخستین بار بر اوراق نهج البلاغه خم شدم تا یکتا خدای عشق را که چهارده قرن پیش عاشقانه عشق را پرستید و بر سجاده ستایش معبود محاسن سپیدش را با سرخی خون فرقش خضاب کرد،به روشنی نظاره کنم...
گواهی می دهم که جز الله خدایی نیست
که محمد.ص. فرستاده و رسول اوست
که علی.ع.حجت و نشانه او بر روی زمین است
هم او که علی است و عالی
هم او که شریف است و بلند مرتبه
هم او که مولایم است، مولایم...

*****
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات...




موضوع نوشته:حرف دل

سخن دوستان ()