ای رسول خدا، از سوی من و از جانب دختری که اینک در کنارت آرمیده و شتابان به سویت آمده است بر تو سلام باد. خواست خدا چنین بود که او از همه زود تر به تو بپیوندد. ای رسول خدا، از دوری دختر برگزیده ات بی تاب و توان گشته ام، و تحمل فقدان برترین بانوان جهان کار ساده ای نیست. اما پس از آن دوری دردناک و مصیبت سخت درگذشت تو (که هیچ مصیبتی با آن برابر نیست) اینک جا دارد که شکیبا باشم و آنچنان که در جدایی تو صبر پیشه کردم، در مرگ دخترت نیز شکیبا باشم.
مرگ زهرا زخمی بر دلم نشاند که جراحت آن کشنده است. به خدا شکایت می برم و دخترت را به تو می سپارم. به زودی دخترت آگاهت خواهد کرد که چگونه امتت بر آزارش همدست شدند. هر چه می خواهی از او بپرس و با اصرار از او بخواه تا اندکی از انبوه بار غم هایی که در سینه داشت و اینجا فرصت گشودن نیافت، برایت بازگوید. آنچه خواهی از او بجو، که راز دل به تو خواهد گفت.
« و به زودی خدا که بهترین داوران است میان او و ستمکاران داوری نماید » *
پ.ن1. ســـــردار بـــــدر و خیبــــر، دیگـر ز پا فتـــــاده
دستی به دوش سلمان دستی به سر نهاده
مهـــدی! بیـــا کمـــک کـن جـــد مطهـــــرت را
بیــــرون ببـــــر ز خانــــــه تابـــوت مـــــادرت را **
پ.ن2. هر بلایی کـه بـه ما می رسـد، در اثـر دوری از اهــل بیت و روایات مأثوره از ایشـان است./حضــرت آیــة الله
العظمی بهجت.
به راستی که ستونی از آسمان کم شد...
پ.ن3. تسلیت...
پ.ن4. غیبتم از نخواستن نبود، از نتوانستن بود. بزرگواران ببخشایند.
---------------------------------------------
* خاطرات امیر مؤمنان (ع) - ص 229
** برای شاعر دعا بفرمایید.