سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 8 بازدید
کل بازدید ها: 195028

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


دوشنبه 87 شهریور 25 || 4:0 عصر

نهج 27

فَإنما أنَا و أنتُم عَبیدٌ مَملوکونَ لِرَبٍّ غَیرُهُ.
جز این نیست که من و شما بندگان و مملوک پروردگاری هستیم که جز او پروردگاری نیست.

عبودیت، تسلیم حق بودن و گردن نهادن به خواست الهی است، و عبادت، به معنای اطاعت توأم با خضوع و کرنش و فروتنی.
عبد، مملوکه، برده است، آزاد نیست. بنابراین عبد در برابر مولا، وجودی برای خودش قائل نیست، ملازم مولاست و از او فاصله نمی گیره. مطیع اونه و به اراده و خواست او  عمل می کنه.
(عبودیت)
امام صادق (ع) می فرمایند:

العُبودیّةُ جَوهَرَةٌ کُنهُها الرُّبوبیّة.
بندگی خدا گوهر گرانبهایی است که باطن آن آزادی و ربوبیت است.

حالا همین عبدی که در برابر مولا وجودی برای خودش قائل نیست، و همه چیزش برای مولاش هست، با عبودیت به جایی می رسه که مالک خود و قوای خودش می شه؛ صاحب کمالات انسانی و جمال و جلال می شه؛ زیبایی ، خوبی و نیکویی در او جلوه گر می شه. از طریق عبودیت به ربوبیت می رسه! (ربوبیت)

*****
باز یاد این جمله افتادم که: « هر که شرایط بندگی را بر پا دارد، اهل آزادی می گردد و هر که در احکام آزادی کوتاهی ورزد به بردگی برگردانده می شود »
چه زنجیر محکمی ساخته اند حریت، عبودیت و ربوبیت!
پ.ن1. اندکی اندر حرای دل نشین
         ترک خود کن سوی حق هجرت گزین
         محکم از حق شو سوی خود گام زن
         لات و عزای هوس را سر شکن           (عبودیت و حریت!)
         تا خدای کعبه بنوازد تو را
         شرح " إنّی جاعلٌ " سازد تو را            (ربوبیت)
پ.ن2. مقدمه بود! ادامه دارد إن شاءالله.
پ.ن3. بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را
          با بوسه بر لب حسن افطار می کند.
          تبریک!

بی ربط نوشت: اگه به خاطر داشته باشید در پست نیمه ی شعبان چنین حدیثی رو نوشته بودیم:

هُم أطوَعُ لهُ مِن الأمَةِ لِسیّدِها یَتَمَسَّحونَ بِسَرجِ الإمامِ.
یاران امام زمان نسبت به حضرت از کنیزی نسبت به مولایش فرمان پذیرترند.

بزرگواری پرسیده بودن که چرا حضرت امام صادق (ع) توی حدیث فرمودن «کنیز»؟ چرا مثلا نگفتن «نوکر»؟
و اما جواب سؤال این دوست عزیز:
دلیل اول اینکه: در عربی فصیح، از واژه کنیز، برای خدمت کردن استفاده می شه. کنیز به معنای فرمانبردار است، و نیز به معنی لطافت در گوش دادن. یعنی کنیز به کسی گفته می شه که در کمال لطافت در فرمانبرداری از مولای خودشه. یعنی فرمان پذیری مطلق!
و اما دلیل دوم: کلمه ی کنیز رو در فارسی ترجمه به زن می کنیم. ولی در واقع کنیز کلیتی است برای لطافت در حرف شنوی.
و در مقابل، واژه ی غلام برای کارهای سخت و مردونه استفاده می شه.
نتیجه اینکه: کنیز مصداق خدمت کامله.
و اما دلیل سوم که به فضای بیان روایت بر می گرده. اون هم اینه که حضرت این حدیث رو در جمع مردان گفته بودند؛ یعنی برای مردان واژه ی  " أمَة " یعنی "کنیز" رو به کار بردند، که گفتیم به معنای خدمت کردنه. مخاطب وقتی مرد باشه یا  جمعیتی از مردان،  برای احترام  او رو مخاطبِ خدمت قرار نمیدن مگر به  کوچک کردن.




موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()