سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 158 بازدید
کل بازدید ها: 194094

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


جمعه 88 فروردین 21 || 2:46 عصر

حکمت 15

* بیچاره فرزند آدم! اجلش پنهان، بیماری هایش پوشیده، اعمالش همه نوشته شده، پشه ای او را آزار می دهد، جرعه ای گلوگیرش شده، او را از پای در آورد و عرق کردنی او را بد بو سازد!

** چشم زخم حقیقت دارد، استفاده از نیرو های مرموز طبیعت حقیقت دارد، سحر و جادو وجود دارد، و فال نیک راست است؛ و رویداد بد را بد شگون دانستن، درست نیست و اعتقاد به رسیدن بیماری به دیگری صحیح نیست. بوی خوش، درمان و نشاط آور است، عسل درمان کننده و نشاط آور، سواری بهبودی آور، و نگاه به سبزه زار، درمان کننده و نشاط آور است.

*** چه خوب است عطر مشک، تحمّل آن سبک و آسان، و بوی آن خوش و عطر آگین است.

**** در دوات لیقه بیانداز، نوک قلم را بلند گیر، میان سطر ها فاصله بگذار، و حروف را نزدیک به یکدیگر بنویس، که این شیوه برای زیبایی خط بهتر است.

پ.ن1. نیست آنچه که نگفته باشند، و موضوعی که نپرداخته باشند!
پ.ن2. راز بگشا ای علی مرتضی
         ای پس از سوء القضا حسن القضا
         چون تو بابی آن مدینه علم را
         چون شعاعی آفتاب حلم را
         باز باش ای باب بر جویای باب
         نارسد از تو قشور اندر لباب
پ.ن3. دریاست مجلس او، دَریاب وقت و دُریاب
         هان ای زیان رسیده! وقت تجارت آمد...




موضوع نوشته:حکمت

سخن دوستان ()


جمعه 87 اسفند 30 || 12:34 صبح

حکمت 14

در آغاز سرما خود را بپوشانید، و در پایانش آن را دریابید،
زیرا با بدن ها همان می کند که با برگ درختان خواهد کرد:
آغازش می سوزاند و پایانش می رویاند.

پ.ن1. ما جمعه را به عشق تو تعطیل کرده ایم
         ای روز بازگشت تو، آغاز عید ها
پ.ن2. آخرین جمعه را نیز منتظر می مانیم، به نویدی که سالمان با تو « تحویل » می شود، به امیدی که حالمان
         با تو « أحسن »  می شود.
         مولا! هنوز به خاطر داریم که « أحسن الحال » ما قیام ِ « قائم » ای است که دنیا به قیام او قائم است.
         کاش متجافی باشیم که بیایی...
پ.ن3. عیدست و آخر گل و یاران در انتظار...




موضوع نوشته:حکمت

سخن دوستان ()


دوشنبه 87 اسفند 5 || 9:19 عصر

فَلَما انقَضَت ایّامُهُ...

و درود خدا بر او هنگام دفن رسول خدا (ص) فرمود:
إنّ الصَّبرَ لَجَمیلٌ إلا عَنکَ، وَ إنَّ الجَزَعَ لَقَبیحٌ إلا عَلَیکَ، وَ إنّ المُصابَ بِکَ لَجَلیلٌ، وَ إنّهُ قَبلَکَ وَ بَعدَکَ لَجَلَلٌ.
همانا شکیبایی نیکوست جز در غم از دست دادنت، و بی تابی ناپسند است جز در اندوه مرگ تو، مصیبت تو بزرگ، و مصیبت های پیش از تو، و پس از تو ناچیزند...
با مصیبت تو رشته ای پاره شد که در مرگ دیگران اینگونه قطع نشد، با مرگ تو رشته ی پیامبری، و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانی گسست...

**************

یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود
یارب خدای درد ز کاشانه می رود
پیچیده بین چادر خاکی مادرش
بر دستها غریبه ای از خانه می رود
اینجــــا هــزار تیـــر به تشیع آمده
تا کس نگوید از چه  غریبانه می رود
خون می چکد به دوش اباالفضل از کفن
گویی دوباره فاطمه بر شانه می رود
فریاد خواهری پی تابوت می رسد
مادر ندارد این که غریبانه می رود***

**************
اللّهم إنّا نَشکو إلَیکَ فَقدَ نَبیّنا وَ غَیبَةِ وَلِیّنا... *
إنَّما أشکوا بَثّی و حُزنی إلَی الله... **
یک تنه یک کربلا غم دیده ای ... ***
--------------------
* دعای افتتاح
**سوره ی مبارکه ی یوسف - 86




موضوع نوشته:حکمت

سخن دوستان ()


یکشنبه 87 بهمن 27 || 6:8 عصر

ما رأیتُ إلا جَمیلا

« یُنزِلُ الصَبرُ عَلی قَدرِ مُصیبَةِ » *
اما مصیبت تو که اندازه ندارد. صبرت نیز...

« أغضِ عَلی القَذَی وَ الألَمِ تَرضِ أبَداً » **
چه دیدی که این چنین زیبا بود؟!

--------------------------------------
* صبر به اندازه ی مصیبت فرود آید.
** چشم از سختی خار و خاشاک و رنج ها فروبند، تا همواره خشنود باشی.


موضوع نوشته:حکمت

سخن دوستان ()


سه شنبه 87 مهر 9 || 2:34 عصر

حکمت 13

إنّما هُوَ عیدٌ لِمَن قَبلَ اللهُ صیامَهُ و شَکَرَ قیامَهُ، و کُلّ یَوم ٍ لا یُعصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ عیدٌ.
این عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است،
و هر روز که خدا را نافرمانی نکنند، آن روز عید است!

پ.ن1. در میخانه ببستند، خدایا مپسند
         که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند.
پ.ن2. آقا اجازه! ما دلمان تنگ می شود...اللهم إکشِف هذه الغُمّة عن هذه الأمة بحُضورِهِ.
پ.ن3. رمضان! هنوز نرفته دلتنگت شدیم. یرمض الذنوب من! منتظر می مانم که برگردی...
پ.ن4. کاش بدرقه اش کنیم!
پ.ن5. عموجان! ممنونم که رخصت دادید آخرین شب جمعه ی رمضانم را زیر لوای شما، سینه زنی کنم. و باز اشک بریزم و زمزمه کنم: " این بیرق علمداره، هنوز رو زمین نیافتاده! " ممنون که سایه پرچمی را بر سرم گستردید، که روزی، در بهشت، در اهتزاز بود و بر بارگاهی سایه گسترده بود، که امروز حسرت یک لحظه اش را دارم. عموجان! ممنونم...

به جز تو درد مرا هیچ کس دوا نکند...




موضوع نوشته:حکمت

سخن دوستان ()


<      1   2   3   4   5   >>   >