سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 21 بازدید
کل بازدید ها: 194650

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


دوشنبه 87 تیر 17 || 2:55 عصر

نامه 6

نَزِّه نَفسَکَ عَن کُلِّ دَنیَّةِ وَ إن سَاقَتکَ إلَی الرَّغَائِبِ.
نفس خود را از هر پستی پاک گردان، هرچند که آن پستی تو را به مقصودت برساند.

در مورد اهمیت نزاهت و پایه و اساس آن صحبت کردیم و اما راه رسیدن به نزاهت. ما در اینجا به سه مورد از مواردی که در نهج البلاغه برای رسیدن به نزاهت ذکر شده اشاره می کنیم.
یک انسان کامل باید نزاهتش همه جانبه باشه: یعنی نزاهت فردی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی...

اول:
تقوای الهی و خداترسی. و حتما تقوای حقیقی مورد نظره نه اون تقوایی که لقلقه ی زبانه.

« التَّقوَی جَمَّاعُ التَّنزُّهِ وَ العِفافِ »
پرهیزگاری و خودنگهداری فراهم آورنده ی نزاهت و عفت است.

و وقتی انسانهای کمال یافته رو توصیف می کنن، می فرمایند:

« فَالمُتَّقونَ حاجاتُهُم خَفیفَة، وَ أنفُسُهُم عَفیفَةٌ »
پروا پیشگان نیازهایشان اندک و وجودشان پاک است.

چرا که خداترسی باعث می شه که نزاهت در همه ی ابعاد (اندیشه، نیت، حرف، عمل و...) خودش رو نشون بده.

دوم: خالص کردن نیت از آلودگی ها. که این در حقیقت اولین گام در نزاهت فردیه.

« مَن أخلَصَ النِّیَّةَ، تَنَزَّهَ عَنِ الدَّنیَّةِ »
هر که نیت را خالص گرداند، از پستی نزاهت جوید.

سوم: دوری از کینه توزی و دشمنی و بددلی! چراکه وجود تاریک نمی تونه جایگاه روشنی و ایمان واقعی باشه؛ و اینکه از ظلمت فقط ظلم بر میاد!

« المُؤمِنُ مَنَزَّهٌ عنِ الزَّیغِ والشِّقاقِ »
مؤمن از راه حق به دیگر سو گرویدن و دشمنی ورزیدن، پاک است.

چهارم: قناعت!

« مَن قَنِعَت نَفسُهُ أعَانَتهُ عَلَی النَّزاهَةِ وَ العَفَافِ »
هر که قناعت ورزد، خود را بر نزاهت و عفت یاری کرده است.

که قناعت از دیدگاه " مولایم " در حقیقت همون کار و تلاش و کسب در آمد همراه با نزاهته.

پ.ن1. ذره ای از چرک اندرون
        آن کند که صد هزار چرک بیرون نکند!
        آن چرک اندرون را کدام آب پاک کند؟...
                - آب دیده؟!
                - نه هر آب دیده!
       الّا، آب دیده ای که از آن، صدق خیزد!




موضوع نوشته:نامه ها

سخن دوستان ()


جمعه 86 اسفند 10 || 11:0 عصر

نامه 5

فَإنَّ النَّفسَ أمّارَة ٌ بالسّوءِ إلا مَا رَحُمَ اللهُ...

در اینجا در مورد صفت رحمت صحبت کردیم و اینکه رحمت خدا، بیشتر شامل کسانی می شه که نسبت به دیگران، از وجودی رقیق برخوردار باشند.
کمالات انسانی برای رشد به بستر مناسب احتیاج دارند، و رحمت بهترین زمین برای رویش کمالاته.
مولایم علی (ع) در آغاز عهدنامه ی مالک اشتر چنین سفارش فرموده:

وَ اَمَرَهُ أن یَکسِرَ نَفسَهُ عِندَ الشَّهَواتِ وَ یَزَعَها عِندَ الجَمَحَاتِ؛ فَإنَّ النَّفسَ أمّارَة ٌ بالسّوءِ إلا مَا رَحُمَ اللهُ...
و به او فرمان می دهد، تا نفس خود را از پیروی آرزوهای پست باز دارد، و هنگام سرکشی ها به فرمان آرد که همانا نفس به بدی وا می دارد، جز آنکه خدا رحمت آورد...


و اما اینکه خدا به چه کسی رحمت می آورد؟!
پیامبر رحمت (ص) فرمودند:

مَن لا یَرحَمُ النَّاسَ لا یَرحَمُهُ اللهُ...
هرکس نسبت به مردم رحمت نداشته باشد، مورد رحمت خدا واقع نمی شود...


بنابراین از وسوسه های شیطان در امان نخواهیم بود مگر آنکه مورد رحمت پروردگار قرار بگیریم؛ و تا زمانی که خودمون اهل رحمت نباشیم، رحمت خدا شامل حالمون نمی شه. رحمتی که زمینه ی رشد کمالات در انسانه...

پ.ن1. أعوذُ بالله مِن شَـرِّ نَفسِی إنَّ نَفسِی لأمّارَة ٌ بسّوء الا مَا رَحِمَ ربّی ِ...
پ.ن2. تو ابر رحمتی و من صغیرم
         تو رحمان و رحیمی، من فقیرم...




موضوع نوشته:نامه ها

سخن دوستان ()


سه شنبه 86 بهمن 23 || 8:16 عصر

نامه 4

الله، الله فِی الاَیتام؛ فَلا تُغِّبوا اَفواهَهُم، وَ لا یَضیعوا بِحَضرَتِکُم...

خدا را! خدا را! درباره ی یتیمان؛ نکند آنان گاهی سیر و گاه گرسنه بمانند، و حقوقشان ضایع گردد...

پ.ن.1 آن شب ز عمه ؛ طفل سراغ پدر گرفت
         اختر ؛ ز ماهتاب ، خبر از قمر گرفت
         هر روز نا امیدتر  از روز پیش بود
         هر شب بهانه بیشتر از پیشتر گرفت
         چشمش ز خواب خالی و لبریز اشک بود
         وز آب چشم او دل هستی شرر گرفت
         هرگاه خواست آنسوی ویران رود ز ضعف
         در بین راه مدد ز یتیمان دگر گرفت
         سر را چو دید و با خبر از سرگذشت شد
         ناچار دست کوچک خود را به سر گرفت
         با دست بی رمق ز رُخش خاک و خون زُدود
         و آنگاه بوسه زان لب خشکیده بر گرفت
         گفتا مرا فراق تو و شرم عمه کشت
         کاین مرغ پر شکسته ازو بال و پر گرفت
         بس حرف داشت ؛ لیک توان بیان نداشت
         وز عمر کوتهش ، سخن او اثر گرفت

پ.ن.2 طناب را خوب می شناسم، که بر دستان تو بود...
          و بر پای من...
          و آتش را...
          که در را سوزاند و دروازه ی هتک حرمت شد، و دامن مرا مولا...
          و سیلی...
          مولا! این دخت سبط نبی، مثال مادر بتولش خمیده قامت شد و نیلوفری...
          سفارش شما به یتیمان نیز، چون سفارش رسول شد به زهرا (س)...
          خیانت که هجده ساله و سه ساله نمی شناسد...

پ.ن.3 عزای شما که در سکوت نمی شود بانو...



موضوع نوشته:نامه ها

سخن دوستان ()


چهارشنبه 86 خرداد 9 || 8:0 عصر

نامه 3

فـَاستُرِ العَورَةَ مَا استَطَعتَ...

از مردمان آن را از خود دورتر دار و با او دشمن باش که عیب دیگران را بیشتر جوید،که همه ی مردم را عیبهاست....
پس مبادا آنچه را بر تو نهان است،آشکار گردانی؛و باید آن را که برایت پیداست بپوشانی،و داوری در آنچه از تو نهان است با خدای جهان است.پس چندان که توانی زشتی را بپوشان تا آن را که دوست داری بر مردمان پوشیده ماند،خدا بر تو بپوشاند.گره ی هر کینه را[که از مردم داری]بگشای و رشته ی هر دشمنی را پاره نمای.خود را از آنچه برایت آشکار نیست،نا آگاه گیر،و شتابان گفته ی سخن چین را مپذیر،که سخن چین نردِ خیانت بازد،هرچند خود را همانند خیر خواهان سازد.




موضوع نوشته:نامه ها

سخن دوستان ()


جمعه 86 خرداد 4 || 8:0 صبح

نامه 2

...مِثلُ الّذی تُحِبُّ أن یُعطِیَکَ اللهُ مِن عَفوِهِ...

مردمان دو دسته اند:دسته ای برادر دینی تو اند،و دسته ی دیگر در آفرینش با تو همانندند.گناهی از ایشان سر می زند،یا علتهایی بر آنان عارض می شود،یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان می رود.به خطایشان منگر،و از گناهشان در گذر،چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو نماید.




موضوع نوشته:نامه ها

سخن دوستان ()


   1   2      >