سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 148 بازدید
کل بازدید ها: 194084

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


شنبه 87 مهر 20 || 8:43 صبح

نهج 28

سَلامٌ قَولاً مِن رَبّ ٍ رَحیم.
قبل از این، مقدمه ای گفتیم در مورد اینکه " عبودیت راهی است برای رسیدن به ربوبیت" و همچنین بیان اهمیت عبودیت. در این رابطه بحث هایی با ایشون پیش آمد که فکر می کنم خوندنش برای دوستان دیگه هم خالی از فایده نباشه. این بحث ها رو می تونید در اینجا و اینجا مطالعه بفرمایید.(بابت پراکندگی بحث عذر می خوام!)
و اما بعد...

عبودیت حقیقی، عبودیتی است که انسان رو ظاهرا و باطنا در مقام بندگی حق، پیش می بره، و بستری برای کسب کمالات انسانیه، که در اینجا به چند نمونه از اثرات عبودیت در کلام مولا، اشاره می کنیم.
مولایم علی (ع) بارها ضمن سخنانشون فرمودند:

وَ أشهَدُ أنّ مُحَمّداً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ.
و گواهی می دهم که محمد (ص) بنده ی او و پیامبر اوست.

و عبودیت را مقدم بر رسالت گفته اند، که این نشون می ده که عبودیت بستری برای رسالت پیامبر اعظم (ص) بوده.
انسان به همون اندازه که متصف به کمال بندگی می شه، از پیروی غیر حق دور می شه؛ و از این رو است که حضرت فرموده اند:

غَایَةُ العِبادَةِ الطّاعَة.
غایت عبادت، فرمانبرداری حق تعالی است.

نماز هم به عنوان قالبی خاص از عبادت، مانع خود بینی و باعث حق بینی می شه:

فَرَضَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً مِنَ الشّرکِ، وَ الصّلاةَ تَنزیهاً عَنِ الکِبر.
خداوند ایمان را واجب کرد برای پاکی از شرک ورزیدن، و نماز را برای پرهیز از خودبزرگ دیدن.

و فرموده اند:

الصّلاة قُربَانُ کُلّ تَقی.
نماز سبب تقرب و نزدیکی هر پرهیزگاری است.

البته هر عملی که زمینه ی عبودیت رو فراهم کنه و باعث تقرب بشه، نوعی عبادته. حتی تدریس و تعلیم، کسب و کار، و ورزش و نشاط هم اگه این شرط رو داشته باشن و راه بندگی رو هموار کنن، عبادت هستن! و این رو مولایم چه لطیف بیان کرده اند که:

وَ مَن یَختَلِف سِرّهُ وَ عَلانیتُهُ، وَ فِعلُهُ و مَقالَتُهُ، فَقَد أدّی الأمانَة، و أخلَصَ العِبادة.
هر که نهان و آشکار، و کردار و گفتار او دو گونه نبود، امانت را گزارده و عبادت را خالص به جای آورده.

انسان به فطرتش متعهد پیمانیه، که این پیمان امانتیه بر دوش آدم. و این عهد همان است که باری تعالی فرمود:

« ألَم أعهَد إلَیکُم یَا بَنی آدمَ أن لَا تَعبُدُوا الشّیطانَ إنّهُ لَکُم عَدوّ ٌ مُبینٌ و أنِ اعبُدونی هَذا صِراطٌ مُستَقیمٌ »
ای فرزندان آدم! مگر با شما عهد نکرده ایم که شیطان را مپرستید، زیرا او دشمن آشکار شماست؟
و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست.

و هر کس حق این امانت را به جا آورد، به راستی که عبادت را خالص به جای آورده!

پ.ن. ادامه دارد... ( بابت طولانی شدن این پست هم عذر می خوام! )




موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


دوشنبه 87 شهریور 25 || 4:0 عصر

نهج 27

فَإنما أنَا و أنتُم عَبیدٌ مَملوکونَ لِرَبٍّ غَیرُهُ.
جز این نیست که من و شما بندگان و مملوک پروردگاری هستیم که جز او پروردگاری نیست.

عبودیت، تسلیم حق بودن و گردن نهادن به خواست الهی است، و عبادت، به معنای اطاعت توأم با خضوع و کرنش و فروتنی.
عبد، مملوکه، برده است، آزاد نیست. بنابراین عبد در برابر مولا، وجودی برای خودش قائل نیست، ملازم مولاست و از او فاصله نمی گیره. مطیع اونه و به اراده و خواست او  عمل می کنه.
(عبودیت)
امام صادق (ع) می فرمایند:

العُبودیّةُ جَوهَرَةٌ کُنهُها الرُّبوبیّة.
بندگی خدا گوهر گرانبهایی است که باطن آن آزادی و ربوبیت است.

حالا همین عبدی که در برابر مولا وجودی برای خودش قائل نیست، و همه چیزش برای مولاش هست، با عبودیت به جایی می رسه که مالک خود و قوای خودش می شه؛ صاحب کمالات انسانی و جمال و جلال می شه؛ زیبایی ، خوبی و نیکویی در او جلوه گر می شه. از طریق عبودیت به ربوبیت می رسه! (ربوبیت)

*****
باز یاد این جمله افتادم که: « هر که شرایط بندگی را بر پا دارد، اهل آزادی می گردد و هر که در احکام آزادی کوتاهی ورزد به بردگی برگردانده می شود »
چه زنجیر محکمی ساخته اند حریت، عبودیت و ربوبیت!
پ.ن1. اندکی اندر حرای دل نشین
         ترک خود کن سوی حق هجرت گزین
         محکم از حق شو سوی خود گام زن
         لات و عزای هوس را سر شکن           (عبودیت و حریت!)
         تا خدای کعبه بنوازد تو را
         شرح " إنّی جاعلٌ " سازد تو را            (ربوبیت)
پ.ن2. مقدمه بود! ادامه دارد إن شاءالله.
پ.ن3. بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را
          با بوسه بر لب حسن افطار می کند.
          تبریک!

بی ربط نوشت: اگه به خاطر داشته باشید در پست نیمه ی شعبان چنین حدیثی رو نوشته بودیم:

هُم أطوَعُ لهُ مِن الأمَةِ لِسیّدِها یَتَمَسَّحونَ بِسَرجِ الإمامِ.
یاران امام زمان نسبت به حضرت از کنیزی نسبت به مولایش فرمان پذیرترند.

بزرگواری پرسیده بودن که چرا حضرت امام صادق (ع) توی حدیث فرمودن «کنیز»؟ چرا مثلا نگفتن «نوکر»؟
و اما جواب سؤال این دوست عزیز:
دلیل اول اینکه: در عربی فصیح، از واژه کنیز، برای خدمت کردن استفاده می شه. کنیز به معنای فرمانبردار است، و نیز به معنی لطافت در گوش دادن. یعنی کنیز به کسی گفته می شه که در کمال لطافت در فرمانبرداری از مولای خودشه. یعنی فرمان پذیری مطلق!
و اما دلیل دوم: کلمه ی کنیز رو در فارسی ترجمه به زن می کنیم. ولی در واقع کنیز کلیتی است برای لطافت در حرف شنوی.
و در مقابل، واژه ی غلام برای کارهای سخت و مردونه استفاده می شه.
نتیجه اینکه: کنیز مصداق خدمت کامله.
و اما دلیل سوم که به فضای بیان روایت بر می گرده. اون هم اینه که حضرت این حدیث رو در جمع مردان گفته بودند؛ یعنی برای مردان واژه ی  " أمَة " یعنی "کنیز" رو به کار بردند، که گفتیم به معنای خدمت کردنه. مخاطب وقتی مرد باشه یا  جمعیتی از مردان،  برای احترام  او رو مخاطبِ خدمت قرار نمیدن مگر به  کوچک کردن.




موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


دوشنبه 87 شهریور 11 || 5:38 عصر

نهج 26

خدایا! از من درگذر آنچه را از من بدان داناتری، و اگر بار دیگر به آن بازگردم تو نیز به بخشایش بازگرد.
خدایا! آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتم و انجام ندادم ببخشای.
خدایا! ببخشای آنچه را که با زبان به تو  نزدیک شدم، ولی با قلب آن را ترک کردم.
خدایا! ببخشای نگاه های اشارت آمیز و سخنان بی فایده و خواسته های بی مورد دل، و لغزش های زبان را.

پ.ن1. ای خدای رمضان!
         میهمانی تو دعوت به نخوردن و نخواستن است. دعوت به پرهیز و ستیز است.همچنانکه دوست داشتنت، دعوت به پذیرش بلاء و ابتلاء.
         ای خدای قابل التوبات!
         از بنده مدام شکستن و از تو پیوسته بستن.
         از بنده مستمر گسستن و از تو باز پیوستن.
         این چه قاعده ی غریبیست در عالم که معشوق، ناز عاشق را می کشد، محبوب به دنبال محب می افتد، و کریم در پی سائل می گردد؟
         چگونه است که آغوش پذیرش تو، گشاده تر از پای رجعت ماست؟
         ما را از این همه غفلت نجات بخش.*
پ.ن2. دیده ی بدبین بپوشان ای کریــم عیب پوش
         زین دلیری ها که من در کنج خلوت می کنم
پ.ن3. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل:
         1 رمضان: نزول کتاب آسمانی صحف بر حضرت ابراهیم(ع)
         3 ماه مبارک رمضان: نزول کتاب آسمانی انجیل بر حضرت عیسی(ع)
         11 ماه مبارک رمضان: نزول کتاب آسمانی زبور بر حضرت داوود(ع)
         16 ماه مبارک رمضان: روز معراج پیامبر اعظم(ص)
         23 ماه مبارک رمضان: نزول کتاب آسمانی قرآن، فرقان حق و باطل بر نبی مکرم اسلام حضرت محمد(ص)

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی!  که جز ولای تو ام نیست هیچ دست آویز

* از کتاب مناجات - سید مهدی شجاعی




موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


سه شنبه 87 مرداد 8 || 3:46 عصر

نهج 25

بار خدایا! ای گستراننده ی هر گسترده! و ای نگهدارنده ی آسمانها! و ای آفریننده ی دل ها بر فطرت های خویش! دل های رستگار و دلهای شقاوت زده.
گرامی ترین درود ها و افزون ترین برکات خود را بر محمد
(صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده ات اختصاص ده، که خاتم پیامبران گذشته، و گشاینده ی درهای بسته و آشکارکننده ی حق با برهان است.
پروردگارا!برای پیامبر (ص) در سایه ی لطف خود جای با وسعتی بگشای، و از فضل و کرمت پاداش او را فراوان گردان، کاخ آیین او را از هر بنایی برتر و مقام او را در پیشگاه خود گرامی تر گردان، و نورش را کامل گردان، و پاداش رسالت او را پذیرش گواهی و شفاعت و قبول گفتار او قرار ده.

پ.ن1. یَا رَسُولَ اللهِ! شَفَاعَة...
پ.ن2. ای ابر لطف! بر من خاکی ببار هم.



موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


پنج شنبه 87 مرداد 3 || 11:0 عصر

نهج 24

بر روی کاسه های سر آنها راه می روید و بر روی جسدهایشان زراعت می کنید و آنچه به جا گذاشته اند می خورید و بر خانه های ویران آنها مسکن گرفته اید و روزگاری که میان آنها و شماست، بر شما گریه و زاری می کند...
مردم! اگر آنها در اندیشه ی خود بیاورید، یا پرده ها کنار رود، مردگان را در حالتی می نگرید که حشرات گوشهایشان را خورده، چشم هایشان به جای سرمه پر از خاک گردیده، و زبان هایی که با سرعت و فصاحت سخن می گفتند، پاره پاره شده، قلب ها در سینه ها پس از بیداری به خاموشی گراییده و در تمام اعضای بدن پوسیدگی تازه ای آشکار شده...
و آنان را می بینی که دل های خسته از اندوه و چشم های پر شده از خاشاک دارند، در حالات اندوهناک آنان دگرگونی ایجاد نمی شود و سختی های آنان برطرف نمی گردد.
آنان می خواستند با شادی، غم ها را از دل بیرون کنند، و به هنگام مصیبت، با سر گرمی ها، صفای عیش خود را بر هم نزنند. دنیا به آنها، و آنها به دنیا می خندیدند، و در سایه ی خوشگذارنی غفلت زا، بی خبر بودند که روزگار با خارهای مصیبت زا، آنها را در هم کوبید؛ و گذشت روزگار، توانایی شان را گرفت.

پ.ن1. به قدری این خطبه تاثیر گذار بود که دوست داشتم تمامش رو می نوشتم. خوبه کاملش رو یک نگاه بندازید. (خطبه ی 221 نهج البلاغه)
پ.ن2. خاک خواهی شد!
          از رخ آیینه ها هم پاک خواهی شد.
         چون غباری گیج، گم، سرگشته در افلاک خواهی شد.




موضوع نوشته:نهج

سخن دوستان ()


<      1   2   3   4   5   >>   >